حصر (اصول)حصر به اختصاص دادن یکی از دو چیز « موضوع و حکم » به دیگری اطلاق میشود. ۱ - تعریفحصر، در لغت به معنای احاطه ، تحدید ( حد و اندازه معین کردن برای چیزی) و تعدید (شمردن) است و در اصطلاح ادیبان عرب، به معنای اثبات حکم برای موضوع مذکور و نفی حکم از غیر آن است. [۱]
اشارات وتنبیهات، ابن سینا، حسین بن عبدالله، ص۲۲۹.
[۲]
اشارات وتنبیهات، ابن سینا، حسین بن عبدالله، ص۲۳۵.
[۳]
اساس الاقتباس، نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، ص۸۲.
[۴]
فرهنگ اصطلاحات منطقی، خوانساری، محمد، ص۹۹.
۲ - الفاظ مفید حصرالفاظ مفید حصر، عبارت است از: ۱. اِلاّی استثنائیه؛ ۲. اِنّما؛ ۳. بل اضرابیه؛ ۴. الفاظی که جایگاه طبیعی آنها در جمله تاخر است اما مقدم شدهاند (مثل: تقدیم مفعول بر فعل؛ «ایاک نعبد و ایاک نستعین»)؛ ۵. مسند الیه معرَّف به لام. [۵]
فرهنگ فلسفی، صلیبا، جمیل، ص۳۱۳.
[۶]
منطق نوین، صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، ص۳۰۵.
[۷]
منطق، قطب الدین شیرازی، محمود بن مسعود، درة التاج، جزء ۲، ص۵۶.
[۸]
الکتاب المعتبر فی الحکمة، ابن ملکا، هبة الله بن علی، جزء ۱، ص۷۶.
۳ - پانویس
۴ - منبعفرهنگنامه اصول فقه، تدوین توسط مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، ص۴۲۲، برگرفته از مقاله «حصر». |